همین یک قطره اشک را کم داشتیم!

ساخت وبلاگ
اختصاصیمبینا پولایی / FCBarcelona.ir

"لیونل آندرس مسی". این اسم شما را یاد چه کلماتی می اندازد؟ نبوغ و استعداد؟ قدرت و توانایی؟ سرعت و شتاب؟ تواضع و تعهد؟ گل و پاس گل؟ جام و قهرمانی؟ یا ...؟ یاد هرچه که می اندازد الان مهم نیست. مهم نیست چون او اکنون برای خودش هم مهم نیست؛ مهم نیست چون برای سومین سال متوالی نتوانست آرژانتین را به جام برساند! نه اینکه نتوانست - مگر کاری هست که او نتواند انجام دهد؟ - در واقع نشد! نشد چون تنها حریف مسی "شیلی" نبود، "براوو" هم نبود؛ حریف اصلی مسی هم تیمی های بودند، او باید با هم تیمی هایش مبارزه می کرد و این کار را طی این سه سال تا فینال به درستی انجام داد، اما دیگر نمی شد؛ در فینال نمی شد!


البته اکنون قرار نیست به دنبال مقصر بگردیم، آب رفته به جوی باز نمی‌گردد. قرار است از خود کینگ لئو حرف بزنیم. کسی که هیچ عدد و رقمی برایش مهم نیست، کسی که هیچ رکورد و رکورد شکنی ای برایش مهم نیست، کسی که برایش مهم نیست از قدرت و توانایی اش صحبت کنند یا اینکه بگویند "او هویت رهبری ندارد"، کسی که برایش مهم نیست برترین گلزن تاریخ لالیگا باشد یا اینکه رقیب - ساختگی - اش بگوید "من بهترین بازیکن 20 سال اخیر فوتبالم"، کسی که برایش مهم نیست که برترین گلزن تاریخ بارسلونا باشد یا آرژانتین، کسی که برایش مهم نیست در زمین فوتبال خودش گل بزند یا هم تیمی اش، کسی که جز قهرمانی هیچ برایش اهمیت ندارد. کسی که نمی خواهد نایب قهرمان باشد؛ می خواهد جز قهرمان چیزی نباشد! کسی که نه توپ طلا، نه کفش طلا و نه هیچ جایزه فردی دیگری برایش مهم نیست جز موفقیت های تیمی که در آن بازی می کند و این یعنی تواضع و تعهد!

حال این اسطوره که نمی توان مثل و مانندی برای او پیدا کرد - که اگر پیدا شد، باید به یابنده آن جایزه نوبل عطا کرد! - شکست خورده است، شکستی که از شکسته شدن مهره های کمرش هم دردناک تر بود.

آن روز را هرگز فراموش نمی کنیم که در دقایق ابتدایی بازی با لاس پالماس مسی مصدوم شد و نفسمان حبس که حال، بی مسی چه کنیم!؟ اما فراموش نشدنی تر از آن روز هم هست، کدام روز؟ همان روزی که تیزی روی بی رحم فوتبال خجالت نکشید و از پشت به او خنجر زد؛ آخر "پنالتی" هم شد معیار سنجش؟ راه بهتری برای درآوردن اشک های بهترین بازیکن جهان سراغ نداشتید؟ اشک های لئو، برای بارسا نه بلکه برای آرژانتین، برای کشورش، ملتش، هویتش و برای ارق ملی اش ریخته شد، که نباید می شد، نباید کسی اشک های او را می دید، حداقل هوادارانش نباید می دیدند، این حق آنها نبود!

لئوی عزیز، فدای سرت که نشد، مرد که گریه نمی کند. اشک هایت را پاک کن و سرت را بالا بگیر! بلند شو و یک بار دیگر تلاش کن، این بار قدرتمند تر از قبل! می دانیم که سخت است، می دانیم که کاسه صبرت لبریز شده است، اما این بار را به خاطر آنهایی که دوستت دارند، نه تنها فوتبالت را، خودت را، برای کسانی که خودت را هم دوست دارند بجنگ، برای کشورت بجنگ!

لئوى عزیز! درست است که جز قهرمانی حق تو نیست، درست است که حق تو بیش از این ها بود؛ اما می خواهیم این را بدانی که تو همواره برای ما قهرمان بودی، هستی و خواهی ماند؛ چه با جام ملی و چه بی آن!

خبرگزاری بارسلونا...
ما را در سایت خبرگزاری بارسلونا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی redandblue بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 9 تير 1395 ساعت: 16:20

نويسندگان

نظر سنجی

قهرمان این فصل چمپیونز لیگ کیست؟

خبرنامه